امیرالمومنین

كیست مولا ذات بی همتای حق

بعد حق هر كس بود شیدای حق

كیست مولا لام خلقت را هدف

عـیـن عـلـم و یـاء دریای شرف

كیست مولا دین احمد را كمال

متصل نورش به ذات لا یـزال

كیست مولا نعمت حـق را اتـم

برای خواندن ادامه شعر به ادامه مطلب بروید...

دارم دِلَکی که بنده ی کوی علی است

روی دل او همیشه بر سوی علی است

هر چند هزار رو سیاهی دارد

می نازد از اینکه منقبت گوی علی است

***

من شیفته ی علی شدم شیدا نیز

پنهان همه جا گفته ام و پیدا نیز

این پایه مرا بس است و بالاترازین

امروز طلب نمی کنم فردا نیز

آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده


و آن که راز سختی های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده


و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده است.

وَ قَالَ [عليه السلام] امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ .

 با درد خود بساز ، چندان كه با تو سازگار است.

وَ قَالَ [عليه السلام] خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ .

 با مردم آن گونه معاشرت كنيد ،

كه اگر مْرديد بر شما اشك ريزند،

و اگر زنده مانديد ، با اشتياق سوى شما آيند.

از ویژگی های انسان در شگفتی مانید که با پاره ای ((پی))می نگرد.

وبا ((گوشت)) سخن می گوید وبا ((استخان)) می شنود و

از شکافی نفس می کشد!!.

یا صاحب الزمان ادرکنی

سلام ای بهار زندگانی تمام عالم هستی ای شکوفای سرنوشت دنبال گلی هستم که نه در آسمان ها و نه در زمین یافت میشود گلی خوشبو و بسیار زیبا و آن گل کسی نیست جز مولای متقیان حجة البن الحسن . با دلی آزرده و رنجیده آمده ام تا کمی با شما دردل کنم آقا جان .قلبم خیلی گرفته چاره ای جز این نداشتم که به این درگاه بیایم درگاهی که هیچ گاه دست بنده ی حقیری مثل مرا رد نمیکند. و صاحب آن درگاه آقایم و مولایم صاحب الزمان هست. کسی که نور خدایش دمیده در رگ و پوست. کسی که تمام عالم به او بستگی دارد.کسی که گردن شیطان را میزند . و این است یوسف زهرا و منشا همه ی خوبی ها بعد از خداوند یکتا. یا صاحب الزمان میدانم سخنم را رد نمیکنی چون کرمت بالا تر از این حرف هاست که کسی را دست خالی رد کنی پس فقط دو کلام میگویم و همین دو کلام تا آخر عمر بریام کافی است.

اول میخوام که بیایی آقا جان دیگر از نبودنت جان به لب شدم مولا آخر چه قدر انتظار؟؟؟ از این همه انتظار رنجیده شده ام مولا همه ی روز در این فکرم چرا باید امام ما غیبت کند چرا ما پیامبر نداریم قدیمی ها همه پیامبرشان را دیدند و رفتند اما ما نه پیامبری داریم و نه امام حاضری، شما هم که غیبت کرده اید . آقا جان زمین به شما نیاز دارد بدون شما دیگر طاقت این همه جرم و فساد را ندارد همه جارا گناه پر کرده  آتش زبانه میکشد از هر طرف. راست میگفتند که در آخرالزمان دین نگه داشتن مثل آتش در کف دست است  خیلی سخت است اما بدون شما سخت تر هم میشود. ما منتظریم یا مهدی اگر این جمعه بیایی که میایی یه نظر هم به ما کنی...

دوم ، مطلبی دیگر نیز دارم آقا از شما میخوام که مرا هم جزء آن سی صد و سیزده یاقوت های درخشانی قرار دهی که موقع ظهورتان از شما دفاع میکنند و در نزد شما میجنگند.

دیگر خواسته ای ندارم.به خدا میسپارمت.....ای گل نرگس...

پیوند نماز با معراج

همان گونه که در سفر معراج، پیامبر از زمین جدا شد، در نماز نیز باید انسان از مادیات جدا شده و به مبدأ معنویات یعنی خالق هستی توجه کند.از خوردن و آشامیدن جدا شود، از همسر و فرزند جدا شود، از خواب و استراحت جدا شود، تجارت و داد و ستد را رها کند، حتی اگر با دیگران حرف می زند، به احترام نماز اول وقت سخن خ.د را قطع کند.

اکنون توجه شمارا به چند خاطره جلب می کنم:

خاطره اول: ابن عباس دید که حضرت علی (ع) در وسط میدان جنگ به آسمان نگاه می کند. پرسید: چرا به آسمان نگاه می کنید؟ حضرت فرمود: برای اینکه نماز اول وقت از دستم نرود.گفت: شما در جال جمگیدن هستید.حضرت فرمود: از نماز اول وقت نباید غفلت شود، حتی در میدان جنگ.

خاطره دوم: یکی از فرقه هایی که ناکش در قرآن آمده، "صابئین" هستند. (آنان خود را پیروان حضزت یحیی می دانند و در زندگی برای ستارگان تأثیری قائل می باشند، نماز و مراسم ویژه ای دارند و هنوز هم در خوزستان گروهی از آنان زندگی می کنند.)

این فرقه، رهبری دانشمند وای مغرور داشت که بار ها  با امام رضا (ع) گفتوگو کرده بود، ولی حق را نپذیرفته بود. در یکی ازجلسات، امام رضا(ع) استدلال های را مطرح کرد که او تسلیم شد و گفت: اکنون روح من نرم و آماده شده و حاضرم مکتب شما را بپذیرم. ناگهان صدای اذان بلند شد. امام رضا (ع) با شنیدن صدای اذان جلسه را ترک کردند. دیگران گفتند: اکنون فرصت حساسی است، ولی امام فرمودند: اول نماز!

آن فرد صابئی که این تعهد را ار امام دید، علاقه اش بیشتر شد و بعد از نماز گفتوگویش را تکمیل کرد و ایمان آورد.

خاطره ی سوم: روزی که شاه از ایران فرار کرد، صد ها خبر نگار در پاریس جمع شده بودند تا با امام خمینی مصاحبه کنند.خبر نگاران دوربین های خود را مستقر کردند وهمزمان سخن امام رابه تمام کشور ها مخابره می کردند. فرزند ایشان حاج احمد آقا می گفت: حضرت امام در وسط سخنرانی  روبه من کرد و پرسید: آیا هنگام اذان شده است؟ گفتم: بله، اکنون وقت نماز است. در این هنگام، امام سخن خود را قطع کرد و برای اقامه نماز حرکت کردند.

منبع:کتاب پیوند های نماز.ص 25

مولف: محسن قرائتی

امیرالمومنین حضرت علی (ع):"

در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند

و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.."